امروزه، گاهشماری به دلیل پیشرفت روزافزون ستاره شناسی در جهان، جایگاهی بسیار ارزنده دارد و از دیرباز ذهن بشر را به خود معطوف کرده است.بشر نخست ماه وشب را ملاک قرار داده که نماد جامعه شبانی است، چرا که تغییرات ماه با چشم قابل دیدن نبوده است و عامل آسانی برای سنجش زمان بوده است، کم کم خورشید هم در جوامع بشری ملاک تشخیص زمان قرار گرفت که نماد جامعه ی کشاورزی بوده است.

تقویم کنونی ما ایرانیان نیز یکی از کم نظیرترین و دقیق ترین تقویم های دنیاست که راهی بس ناهموار پیموده تا بدین صورت درآمده است. درسرزمین ما، گاهشماری نخست بر مبنای ماه بوده و  در حدود دوره ی هخامنشیان با گاهشماری خورشیدی درآمیخت.تاریخ نگار هرودت، از 360 اسب سفید داریوش سخن می گوید که به ازای هر روز از سال خراج می گرفته است.

در گذر زمان هر سال خورشیدی از دوازده ماه سی روزه تشکیل شده که هرروز آن، نام جداگانه داشته است و در آن روز دعاهای خاص همان روز خوانده می شد. البته آن گونه که حکیم بزرگ خیام نیشابوری و جمعی از بزرگان و ستاره شناسان دیگر مشخص نموده اند، یک سال، 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 51 ثانیه است که 5 روز آخر از 365 روز،روزهای مقدس وویژه­­­ای بوده و خاص کارهای دینی بوده است و 5 ساعت و 48 دقیقه و 51 ثانیه(تقریبا 6ساعت)، برابر با یک روز در هرچهار سال می باشد که در 120 سال به یک ماه کامل تبدیل می شد و آن گاه یک ماه به صورت ماه سیزدهم بر سال می افزودند و آن ماه اضافی در زمان اجرای اولین کبیسه به نام ماه اول سال تکرار می شد، یعنی یک فروردین در پایان سال و یکی دیگر به دنبال آن در آغاز سال. پس از آن تا 120 سال دیگر،بدون کبیسه مدارا می کردند و در پایان دوره ی 120 سال، بار دیگر یک ماه  بر سال می افزودند واین بار اردیبهشت را تکرار می کردند و بدین ترتیب ادامه داشت.

سال کبیسه­­ ی صدوبیست ساله، سال مبارکی به شمار می آمد ومالیات ها بخشوده می شد و جشن­ های خاصی برپا می گردید.

آموزگار،ژاله .زبان ، فرهنگ، اسطوره