می خواهمت
می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم آنچنان که درختان برای باد یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنانکه تپیدن برای دل یا آنچنان که بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی می آفرینمت چونان که التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را!؟
ق. امین پور
+ نوشته شده در شنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 10:3 توسط کاظم رحیمی
|